سیاست ماعین دیانت ماودیانت ماعین سیاست ماست.
این عبارت مشهوری است که امروزه هرکسی که اندک آشنایی باالفبای سیاست داردآن رابه خوبی ازبراست.واقعیت این است که اگرچه امروزه آن برداشت غلط قدیمی ازرابطه دین بمعنای نفی آن وجدایی وعدم اشتراک وسنخیت بین دین وسیاست ازسوی کمتر مسلمانی مطرح است مگرکسی ازآنان که اندک آشنایی ازالفبای دیانت هم حتی ندارد؛ امابعضی هابعدازرهایی ازآن ایده غلط درورطه اشتباهی دیگرافتاده اند.
درواقع کسانی که همواره درصددقطع ارتباط دین وسیاستندوهیچگاه،هم مشربی آن دورابرنمی تابند،به خوبی می دانندکه سیاست دینی _اسلامی_عاقبت فائق برتمامی سیاست های برتری جویانه است وبه علت خدامحوری درسیاست دینی هیچگاه منطبق برهواوهوس دنیاطلبان خودمحورنخواهدبود..
دشمن آشنابه آنچه خودمیطلبدوآنچه درنسخه حقیقی دین است،چاره ای جزاین نمی یابدکه تاآنجاکه توان داردارتباط بین دین وسیاست رابگسلد.وی بعدازآنکه ازترفندترجمه غلط ازسیاست به عنوان حقّه بازی وپدرسوختگی ورایج ساختن آن ترجمه دربین عوام الناس که نتیجه اش به خیال خودچیزی جزفاصله گرفتن خودبخودی علمای دین ازعرصه سیاست نیست، طرفی نمی بنددباتسلیم نشان دادن خود،توده مردم رابه طریقی دیگرمی فریبد.
اوبااستفاده زیرکانه وموزیانه ازغفلت دلسوزان کم بصیرت ،عینیت بین دین وسیاست رااینگونه برنفوس القامی کندکه :عدم جدایی دین وسیاست به این معناست که همه مسلمانان درهرحدواندازه ای که باشندبایدچنان داخل برامورسیاسی گردندکه هرکدام برایخودشان یک مشی سیاسی داشته باشدوگروه وباندی مجزّا.ازقضادراین میان سیاست بازی آنکه ازظاهرموجّه تری برخورداراست ونمادهای دینی بیشتری همچون تسبیح بردستی وریش و پینه پیشانی ازوی پدیداراست درنظرمردم حکیمانه تر وآینده نگرانه ترجلوه می کند.
درواقع دشمن نابکاربایک تیربرسه هدف می زند:1-ازهم پاشیدن تاروپودسیاست دینی وبی اثرساختن آن که مرجع حقیقی آن همان مرجع سایرمسائل درحوزه های دیگردین است وازمتن دین استخراج واستنباط میگرددودرولایت فقیه تبلورمی یابد.
2-نشانه روی به طرف اصلی ترین هدف خود برای به انزواکشاندن نظام که شکاندن دژمحکم واستوار ولایت فقیه است و باواردساختن تفسیرات وتاویلات گوناگون برفرموده های ایشان صورت می پذیرد.
3-ایجادچندگانگی وتشتت وافتراق بین نیروهای خودی به گونه ای که چون همه سیاست خودرادینی می دانند طبیعتاطرف مقابل خودرابی دین ولامذهب می شناسندودراین میان بی دینان ولامذهبان اصلی بسشترین سودرامی کنند.
دریک کلام کسب بصیرت سیاسی دوراه بیشترنداردیابایدچنان اهل تشخیص بودکه بشودآن تشخیص رادرقیامت (اگرمعلوم شودبه خطارفته ایم)به عنوان حجتی ارائه کنیم یااینکه ازکسی که درچنین اموری اعلم وباتقوی میشناسیم تقلیدکنیم. یاحیّ ویاقیّوم اغثنی ولاتکلنی الی نفسی طرفة عین ابدا